- دوشنبه 4 بهمن 1395 - 15:24
- کد خبر : 1748
- مشاهده : 298 بازدید
- یادداشت
مصر به اقتضای تاریخ و تمدن طولانی خود، نقاط قوتی دارد که در مصاف دیپلماسی با عربستان سعودی، همواره در موقعیتی بالاتر قرار داشته است. «مجتبی امانی» رئیس سابق دفتر حافظ منافع کشورمان در قاهره در یادداشت خود در تارنمای امید ملی ایرانیان آورده است: این فاصله به اندازه فاصله ای است که بین یک […]
مصر به اقتضای تاریخ و تمدن طولانی خود، نقاط قوتی دارد که در مصاف دیپلماسی با عربستان سعودی، همواره در موقعیتی بالاتر قرار داشته است.
«مجتبی امانی» رئیس سابق دفتر حافظ منافع کشورمان در قاهره در یادداشت خود در تارنمای امید ملی ایرانیان آورده است: این فاصله به اندازه فاصله ای است که بین یک تمدن هفت هزار ساله با کشوری است که هنوز نتوانسته یکصدمین سال تشکیل خود را جشن بگیرد. تمدن خیره کننده مصر و هزاران سال حکومت داری و اداره یک کشور پهناور که مهد بعثت پیامبران الهی بوده است؛ در برابر عربستانی که هنوز نام کشورش به یک خاندان برمی گردد؛ عظمتی است که خاندان سعودی نمی تواند آن را تحمل کند.
به غیر از عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز سال ها تلاش کردند تا مصر را از همه قدرت های سخت و نرم خود خالی کنند و نظام مبارک به علت راه دادن آمریکایی ها به اندرونی همه ارکان دولت مصر، باعث شد تا اعتبار و اهمیت و جایگاهی که مصر طی هزاران سال برای خود اندوخته بود؛ به یغما رود.
بیهوده نبود که بسیاری از نخبگان مصری مثل محمد حسنین هیکل در مخالفت با سیاست های نظام مبارک و آنچه که پروژه آمریکایی-صهیونیستی تقزیم (کوتوله سازی) مصر می نامیدند؛ از این نظام فاصله گرفتند.
سیاست تقزیم مصر، فقط منحصر به محور آمریکایی-صهیونیستی نبود. رقابت درون عربی نیز عاملی بود که چند کشور عربی که سودای رهبری بر جهان عرب را داشته و دارند نیز برای کوتاه کردن جایگاه و قد و اندازه مصر در جهان عرب باشند. عربستان به عنوان کشوری که بخصوص بعد از مرگ ملک عبدالله و قدرت گرفتن شاهزادگان جوان در آن، سودای ریاست بر اعراب را در سر می پروراند؛ به مصاف مصر آمد تا با به زیر کشیدن مصر از جایگاه خود، به جهان عرب اثبات کند که قدرتمندترین کشور عربی و با اهمیت ترین آن، به زیر مهمیز سعودی سر خم کرده است.
این موضوع با سقوط محمد مرسی که ملک عبدالله با شادمانی بسیار از آن استقبال کرد؛ کلید خورد. البته پیش از این نیز چنین تلاش هایی از سوی عربستان برای تضعیف مصر در جهان عرب صورت گرفته بود؛ اما تحولات داخلی مصر و نیازمندی شدید مصر به کمک های اقتصادی و نیز قدرت گرفتن نسلی نو از شاهزاده های مغرور سعودی و نیز دیگر تحولات منطقه، عربستان را بیش از پیش مصمم کرد تا با اتکا با ثروتی که ذخیره کرده است؛ از فرصت پیش آمده استفاده کند تا رهبری جهان عرب را بدست آورد. هرچند که بسیاری از تحلیلگران جهان عرب اتحادیه عرب را مرده ای می دانند که جایگاهی در جهان ندارد؛ اما در هرحال نعش این اتحادیه هم برای عربستان مهم است.
در اینجاست که موضوع دو جزیره تیران و صنافیر به عنوان یکی از محوری ترین بحث ها اهمیت می یابد. این جزایر، سمبل اقتدار دو کشور شده اند و عربستان می داند اگر بتواند این دو جزیره را از مصر بگیرد؛ موفقیت عظیمی را در منطقه و جهان عرب کسب کرده است.
این موفقیت به خاطر موقعیت های ژئوپلتیک جزایر نیست و اساسا دو کشور از این منظر به آن نگاه نمی کنند. بحث بر سر اعتبار کشور مصر است که دو جزیره اش را در ازای کمک مالی عربستان به این کشور می دهد. این موضوع در حکم فرزند فروشی برای مصر است. هرچقدر اینکار برای مصر خجالت آور و مایه سرافکندگی است؛ برای عربستان مایه مباهات است.
سادات رییس جمهور اسبق مصر، هرگونه خفتی را متحمل شد تا سرزمین اشغالی مصر را که در جنگ از دست داده بود؛ به این کشور بازگرداند. او قرارداد کمپ دیوید را امضا کرد؛ به سرزمین فلسطین اشغالی پا گذاشت و در مجلس اسراییل سخنرانی کرد و صلح با رژیم صهیونیستی را پذیرفت؛ تا فقط این ننگ را متحمل نشود که در زمان او، قطعه ای از خاک مصر به نام سینا توسط اسراییل اشغال شد و سادات نتوانست آن را بازپس بگیرد.
مصری ها خوب می دانند که اگر این جزایر به عربستان داده شود؛ از همان روز باید کنایات و مقالات خفت بار و طعنه های سیاسی زیادی را تحمل کنند و قادر نخواهند بود سرخود را در بین کشورهای عربی بالا نگه دارند. از قضا اعراب در اینباره بسیار بی رحم هستند و بیشتر اعراب از این موضوع علیه مصر استفاده خواهند کرد.
صرف نظر از این موضوع، به نظر می رسد تاثیر هرگونه اقدام مصر در دادن این جزایر به عربستان در وضعیت داخلی مصر نیز تاثیر و موجب بحران هایی داخلی شود. نخبگان مصری و ارتش این کشور با اهمیت زیادی این موضوع را دنبال کرده اند. گرچه عبدالفتاح السیسی رییس حمهور مصر بعد از امضای قرارداد مربوط به دادن دو جزیره به عربستان، از کار خود دفاع کرد و گفت ‘مادرش به او یاد داده که هرچیزی را که متعلق به دیگران است؛ به صاحبش بازگرداند’ و سعی کرد موضوع را با احساسات در آمیزد؛ اما او نیز متوجه شد که این استدلال را ارتش، نخبگان، سیاسیون و جامعه مصر نمی پذیرند.
به تعبیر یک نویسنده مصری، مادران مصری توصیه های زیادی به فرزندانشان کرده اند که حفظ عزت و کرامت از اهم آنهاست. این موضوع در کاریکاتوری که یکی از روزنامه های مخالف حکومت مصر چاپ کرد نیز ملموس بود که فردی به سیسی می گوید ‘مگر جزیره ها متعلق به مادرت بود که آن را به عربستان دادی’؟!؟
طبیعی است حامعه مصر بخوبی می داند که سیسی از سر نیاز به اینکار اقدام کرده است. مادامی که سیسی بتواند از ابزار این جزایر استفاده کند و بدون آنکه تغییری در مالکیت این جزایر بوجود آید؛ از کمک های عربستان برخوردار شود؛ جامعه مصر و ارتش و نخبگان آن با این مسئله مماشات خواهند کرد. اما به نظر می رسد هرگونه اقدام السیسی برای دادن این جزایر، از سوی همه آحاد جامعه مصر به عنوان یک گناه نابخشودنی مورد اعتراض جدی قرار گیرد و حکومت السیسی را با خطرهای جدی که یکی از آنها کودتای ارتش علیه وی است؛ مواجه کند.
اینجاست که قدرت دیپلماسی مصر بیش از هرگونه ابزار قدرت دیگر می تواند به کمک سیسی بیاید. آنچه امروز برای مصر از آن همه تمدن باقیمانده است؛ اعتباری است که در دوران معاصر حتی یک وجب از سرزمین مصر اشغال نشده است و اگر این موضوع نیز خدشه دار شود؛ تمام اعتبار مصر از دست رفته خواهد بود.
به نظر نمی رسد ‘مصر’ به این موضوع رضایت دهد. تنها ابزار باقیمانده مصر برای مصاف در این عرصه، دیپلماسی یک کشور متمدن اما بدون پشتوانه های دیپلماسی است. چون حکومت های قبلی مصر با ده ها سال تبعیت از آمریکا باعث شده اند که تمامی ابزارهای لازم از دست مصر غارت شود؛ مگر همین اعتبار تاریخی و تمدنی.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/
نظرات