رفتن به بالا

رسانه خبری و تحلیلی

تعداد اخبار امروز : 0 خبر


  • جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
  • الجمعة ۱۰ شوال ۱۴۴۵
  • 2024 Friday 19 April
    -١٨(°C)
    وزش باد (mph)
    فشار (in)
    محدوده دید (mi)
    اشعه فرابنفش -
    رطوبت (in)
اوقات شرعی

  • چهارشنبه 6 بهمن 1395 - 11:27
  • کد خبر : 1949
  • مشاهده : 278 بازدید
  • یادداشت
  • چاپ خبر : تفاوت منافع ایران،ترکیه روسیه درآستانه

در شرایطی که برخی از کارشناسان و تحلیل گران، از دیپلماسی منطقه ای و تلاش برای دور کردن آمریکا و اروپا از مذاکرات سوریه دفاع می کنند، واقع بینی حکم می کند که چنین سناریویی را باطل بدانیم و از یاد نبریم که بین روسیه، ایران و ترکیه، تفاوت دیدگاه و اختلاف منافع غیرقابل کتمانی […]

در شرایطی که برخی از کارشناسان و تحلیل گران، از دیپلماسی منطقه ای و تلاش برای دور کردن آمریکا و اروپا از مذاکرات سوریه دفاع می کنند، واقع بینی حکم می کند که چنین سناریویی را باطل بدانیم و از یاد نبریم که بین روسیه، ایران و ترکیه، تفاوت دیدگاه و اختلاف منافع غیرقابل کتمانی وجود دارد.
محمد دستمالی در یادداشت خود در خبرآنلاین آورده است:تحلیل ها و توصیف های اغراق آمیزی که در مورد دوران پس از آزادسازی حلب، از سوی دولت سوریه و حامیان بشار اسد مطرح شد، به دنبال جا انداختن این باور غلط بود که آزاد شدن حلب، یک فتح الفتوح بی مانند و سرآغازی برای از سرگرفتن دور جدیدی از مذاکرات، بر اساس دستاوردهای میدانی جدید است.
در آن روزها، آمریکا به عنوان یک طرف مهم و تعیین کننده، سرگرم انتخابات بود و اتحادیه ی اروپا نیز جز در مورد مساله ی آوارگان، خروج و انتقال مسالمت آمیز مخالفین و رساندن کمک های انسانی، در مورد مسائل بنیادین سوریه اظهار نظر نکرد و فضا برای برجسته شدن امضای روسیه در این پرونده، مهیاتر از پیش شد.
در چنین فضایی که بشار اسد، سرمست ازپیروزی های جدید، آزادسازی حلب را یک رویداد تاریخی مهم خواند و نشان داد که هنوز هم به دنبال تحلیل واقع بینانه ی بحران کشورش نیست، مثلث ایران، روسیه و ترکیه، ابتکار عمل دیپلماسی منطقه ای و آغاز دور جدید از مذاکرات صلح را به عنوان یک فرصت ارزشمند برای حل سیاسی بحران سوریه، مطرح کردند. این در حالی بود که ترکیه همچنان در الباب مشغول جنگ و حمله است، روسیه به دنبال تثبیت پنجاه ساله ی موقعیت پایگاه های نظامی اش است و تهران نیز با برجسته کردن روابط خود با دمشق، رفتارها و اقداماتی از خود به نمایش گذاشتند، که نشان داد با وجود تعامل نسبی جدیدی که بین این سه کشور به وجود آمده، اختلاف منافع و تفاوت دیدگاه های آنان نسبت به حال و آینده ی سوریه، قابل پنهان کردن نبوده و نیست.
اختلاف سه کشور مزبور، نه تنها در مورد سناریوهای مرتبط با آینده ی سوریه بلکه در مورد چهارچوب اصلی گفتگوهای آستانه ی قزاقستان، زمانی برجسته تر شد که لاوروف وزیر امور خارجه ی روسیه، آشکارا اعلام کرد که تیم ترامپ نیز به آستانه دعوت شده اما همتای ایرانی او محمدجواد ظریف، از مخالفت ایران با دعوت آمریکا، سخن به میان آورد.
شاید از همین نقطه بود که فضای آستانه به سمت کاهش سطح سیاسی دیپلماتیک نمایندگان رفت و کشورهای مرتبط و همچنین سوریه، ترجیح دادند نمایندگانی در سطح معاون وزیر، به آستانه بفرستند. حتی با در نظر گرفتن این فرضیه که جناب ظریف،با موضع گیری در مورد دعوت از آمریکا، به دنبال آن بوده تا با یک تیر دو نشان بزند و از سویی نشان دهد که روسیه همه کاره نیست و از سویی دیگر، در موقعیت جدید مرتبط با آینده ی برجام، ضربه ای به آمریکا زده باشد، باز هم نمی توان، ایده ی حذف آمریکا از مذاکرات مرتبط با سوریه را، یک ایده ی قابل دفاع دانست.
در دنیای رسانه و موضع گیری های آشکار دیپلماتیک و در هاله ای از حماسه و شعار، می توان آمریکا را یک کشور شکست خورده و بلاتکلیف دانست و به تبلیغ دیپلماسی منطقه ای و پایان دادن به مداخله ی غرب پرداخت، اما بر روی ارض واقع و در جهان و منطقه ای که واقعیات تلخ قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی بر تمام جوانب آن اثر گذاشته، نمی توان به پیش بردن سناریویی دل بست که در آن، آمریکا هیچ کاره باشد و ایران و روسیه و ترکیه، بتوانند به تمام اهداف مطلوب خود دست یابند.
درثانی، چه کسی می تواند ادعا کند که این سه کشور، در مورد فرجام سوریه، به چنان تعاملی رسیده اند که می توانند با بیشترین منافع مشترک، دور یک میز، گرد هم بیایند؟ تعامل نظامی و اطلاعاتی روسیه و ترکیه در الباب و شمال سوریه، عدم دعوت از نهادهای سیاسی – نظامی اقماری پ.ک.ک با اعمال نظر ترکیه، تاکید چندباره ی مسکو بر قابل بحث بودن یافتن یک جایگزین برای بشار اسد، تنها بخشی از دیدگاه های آنکارا و مسکو است که به تمامی با نگرش جمهوری اسلامی، تفاوت و اختلاف دارد.
بنابراین باید این واقعیت را پذیرفت که آن چه که تهران از آن به عنوان محور مقاومت نام می برد، برای ترکیه کاملا غیرقابل قبلو است و برای روسیه هم نهایتا، فقط شایان احترام است. همین و نه بیشتر. یعنی به عبارتی روشن تر، اگر در نتیجه ی همفکری بین روسیه، ترکیه، آمریکا و اروپا، طرف های مرتبط به سناریویی برسند که در آن، توجهی به محور مقاومت نشود و راه مسالمت آمیزی برای کنار نهادن بشار اسد پیدا شود، بدون شک، قدم در چنین مسیری خواهند نهاد و هیچ کدام از آنها دچار حس رودربایستی و تعارف دوستانه نخواهد شد!

بنابراین با درنظرگرفتن این شرایط پر از چالش و تنش، نمی توان امید چندانی به گفتگوهای آستانه داشت و در خوشبینانه ترین شرایط ممکن، این گفتگوها، فقط می تواند مقدمه ای برای دستور کار گفتگوهای کلان ژنو را فراهم کند و شاید به همین خاطر بود که دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در سفر به دمشق؛ از بشار اسد خواست که گفتگوهای اصلی را به دمشق معطوف کند. (نقل به مضمون) و البته بشار اسد نیر در مقابل این توصیه ها، در یک بلوف رسانه ای، بدون در نظر گرفتن مصالحی که قادعتا توسط سران حزب بعث سوریه سنجیده می شود؛ اعلام کرد که دمشق حاضر است در آستانه در مورد همه چیز بحث کند.
در پایان باید گفت؛ همه ی این بحث ها و اما و اگرها در شرایطی است که پس از پایان ماموریت آقای شیبانی، هنوز هم سفیر جدید ایران به سوریه اعزام نشده است و در شرایطی که هنوز هم اندیشیدن در مورد گزینه ها و سناریوهای متفاوت برای آینده سوریه، نزد بسیاری از مسئولین ما، غیرقابل بحث است و تلاش می شود که امضای چند تفاهم نامه اقتصادی با نخست وزیر سوریه، به عنوان یک نقطه عطف مهم نشان داده شود، دیگران به طور مداوم بر روی ایده های جدید و گزینه های دیگر، بحث می کنند.
منبع: خبرآنلاین

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

نظرات