غرب آسیا » یادداشت
کد خبر : 1547
یکشنبه - 3 بهمن 1395 - 10:04

کنفرانس پاریس و بن‌بست خاورمیانه

کنفرانس پاریس که با شرکت بیش از ۷۰ کشور جهان به ابتکار رئیس‌جمهور فرانسه در روزهای ۱۴ و ۱۵ ژانویه تشکیل شد، نگرانی جامعه جهانی را از زیاده‌طلبی‌های اسرائیل به نمایش گذاشت. زمان تشکیل کنفرانس موید نگرانی مضاعفی است که خیلی از کشورها بویژه کشورهای اروپایی از سیاست‌های مبهم و شاید خطرناک ترامپ پیدا کرده‌اند.

ترامپ پیش از آن که زمام امور را در دست بگیرد اعلام کرد: سفارت آمریکا در اسرائیل را از تل‌آویو به بیت‌المقدس منتقل خواهد کرد و این درحالی است که دستگاه دست راستی اسرائیل هر روز بر سرزمین‌های بیشتری در خاک فلسطین دست‌اندازی کرده و یهودیان را به شهرک‌سازی فزاینده در خاک فلسطین تشویق می‌کند.

همه معیارهای عقلانی سیاسی موید این واقعیت است که وجود یک دولت فلسطینی به نفع اسرائیل خواهد بود؛ زیرا این دولت نه قوی‌تر از سوریه خواهد بود و نه آبادتر از اردن. از همه بالاتر این که چنین دولتی مجبور خواهد بود به آرامش اوضاع کمک کرده و تنش‌ها را بین دو طرف کنترل کند. با وجود همه اینها رژیم اسرائیل حاضر به پذیرش چنین دولتی در همسایگی خود نیست. سیاستمداران و روسای دولت‌های اروپایی هم نمی‌فهمند یا نمی‌خواهند بفهمند که دلیل چنین گزینه غیرعقلایی چیست. در نتیجه کنفرانس پشت کنفرانس و توصیه پشت توصیه و اصرار بر مذاکره اسرائیلیان و فلسطینیان دارند تا به صلح دست یابند.

ما امروز قصد داریم پرده از یک واقعیت شوم و از اهدافی برداریم که کمتر کسی به آن پرداخته یا علاقه‌ای به دیدن آن نشان داده است. این واقعیت‌ها نشان خواهد داد سران کشورهای عربی تا چه حد ساده لوح یا خائن هستند که خود را با خیال و سراب راضی نگه می‌دارند.

اسرائیلیان ارتدوکس به دو دلیل خواهان صلح نیستند؛ یکی به دلیل اسطوره‌ها و باورهای مذهبی که مرزهای به اصطلاح سرزمین مقدس را به سواحل فرات می‌رساند و ابنای بنی‌اسرائیل باید در تحقق آن بکوشند و سرزمین موعود را به تمامیت در دست بگیرند و فلسطینیان را به غباری فروکاهند. دراین راه چه بزنند و چه بخورند هردو مبارک است. فروید به‌روشنی در کتاب «موسی و دین یکتاپرستی» توضیح داده است که رفتار متضاد یهودیان از کجا سرچشمه می‌گیرد. می‌گوید یهودیان از یک سو خود را قوم برگزیده می‌دانند و در نتیجه مختارند که دیگران را به بردگی و نوکری بگیرند که سعادت غیریهودیان در همین است که در خدمت یهودیان باشند. از سوی دیگر این قوم پیامبر خود را کشته است و اگر ظلم یا ناکامی ببیند کفاره گناهانش را پس می‌دهد و باید آن را با طیب خاطر بپذیرد.

دلیل دوم که سیاسی‌تر است به تنوع و تکثر اجتماعی در اسرائیل مربوط می‌شود. چند میلیون نفر را از چهار گوشه دنیا در سرزمین‌های اشغالی جمع کرده‌اند که نه‌تنها هیچ سنخیتی با هم ندارند بلکه علاقه‌ای نیز به هم ندارند. تنها وجه مشترک آنها دین یهود است. نه یهودیان اشکنازی یعنی یهودیان مهاجر اروپایی، یهودیان سفاردی یا همان یهودیان شرقی و شمال آفریقا را بر می‌تابند و نه یهودیانی که از آمریکا آمده اند به دیگر همکیشان خود وقعی می‌نهند. در این میانه تنها چیزی که آنها را ساکت نگه می‌دارد و بر تضادها و تعارض‌های طبقاتی و فرهنگی سرپوش می‌گذارد وجود یک دشمن مشترک و چند خمپاره است که از آسمان غزه به سوی اسرائیل شلیک می‌شوند. این است آن رازی که خیلی‌ها از درک آن عاجزند و ساده‌لوحانه می‌کوشند تا اسرائیل را بر سر میز مذاکره بیاورند. اما همیشه جهان به کام دولتمردان نیست. ای بسا پیش از آن که قسمتی از رویاهای صهیونیست‌ها محقق شود توفانی از خشم مردم خاورمیانه طومار آنها را درهم پیچد یا در جنگ‌هایی که خود برمی‌فروزند در آتش ناکامی سقوط کنند.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/