آمریکا و اروپا » یادداشت
کد خبر : 1127
سه شنبه - 28 دی 1395 - 10:21

تغییر؛ وعده‌ای که کارنامه اوباما را سیاه کرد

باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ با شعار«تغییر» توانست رای اکثریت مردم آمریکا را به دست آورد و وارد کاخ سفید شود. او اولین رئیس جمهور سیاهپوست ایالات متحده بود و همین مساله امید زیادی برای بهبود اوضاع اجتماعی و فرهنگی در میان رنگین پوستان این کشور به وجود آورد.

شهروندان آمریکایی ب رئیس جمهور سیاهپوستشان به چشم نماینده ای می نگریستند که قرار بود در بافت فرهنگی این کشور تحولی شگرف ایجاد کند. از این رو در کنار انتظار بهبود اوضاع اقتصادی که در هر دوره مردم را به پای صندوق های رای می کشاند، بحث برابر نژادی نیز در راس خواسته های رای دهندگان قرار گرفت.

شعار اوباما برای «تغییر» اگرچه برخاسته از خواست افکار عمومی و مردم آمریکا جهت دگرگونی درساختار این کشور بود اما با استقبال جهانی نیز مواجه شد. رویکرد نرم افزاری رئیس جمهور جدید که جایگزین بوش جمهوری خواه شده بود، چشم انداز دست یابی به صلح و پایان جنگ های آمریکا در جهان را نوید می داد.

اما ریاست هشت ساله اوباما بر کاخ سفید نشان داد تغییر زیرساخت ها و پایه های سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده تنها منوط به خواست ملت نیست.

از همین رو در یکی از نادرترین واکنش های ضدسرمایه داری آمریکا، اعتراض جنبش ۹۹ درصدی ها با واکنش دولتی که به بهانه تغییر قدرت را در دست گرفته بود روبرو شد و در این میان ۱۷ نفر به دست پلیس کشته شدند.

همچنین در ادامه دوران حاکمیت اولین رئیس جمهور سیاهپوست، آمریکایی ها نه تنها شاهد تبرئه پلیس هایی بودند که مستقیما در مرگ چندین سیاهپوست نقش داشتند بلکه با بی نتیجه ماندن راهیپمایی های بزرگ اعتراضی روبرو شدند.

در این راستا ناتوانی اوباما در حل و یا کمتر کردن انشقاق نژادی در جامعه آمریکا وضعیت اجتماعی را بحرانی تر کرد. بر اساس نتایج نظر سنجی موسسه گالوپ، شمار آمریکایی هایی که در سال گذشته میلادی «نگرانی زیادی» در مورد روابط میان سیاه پوستان و سفید پوستان داشتند نسبت به سال ۲۰۱۰ با ۲۲ درصد افزایش به رقم ۳۵ درصد رسیده بود. در همین حال شمار شهروندانی که از رفتار با پلیس های سیاه پوست راضی بودند از ۶۹ درصد در سال ۲۰۱۳ به ۴۹ درصد در سال ۲۰۱۵ تنزل یافته بود.

این شرایط باعث شد تا باراک اوباما در روزهای پایانی ریاست جمهوری خود در مصاحبه با برنامه تلویزیونی «دیلی شو» نژاد را کماکان یک فاکتور مهم در مولفه های زندگی آمریکایی ها بداند و اقرار کند که نتوانسته است بر میراثهای به جا مانده از برده داری، استعمارگرایی و نژادپرستی غلبه کند.

موضوع نژادپرستی را از آنجا که  در حال تبدیل شدن به یک ضد فرهنگ در جامعه آمریکا است، می توان مهمترین مشکل اجتماعی این کشور و شکستی برای دولت اوباما دانست. زیرا به رغم شعارهای اولیه او، پس از هشت سال کماکان شهروندان آمریکایی با آن دست به گریبان هستند.

مساله دیگری که اوباما نتوانست آن را در مدت ریاست جمهوری خود حل و فصل کند، بحث تعطیلی زندان گوانتانامو است. اهمیت این موضوع در حوزه سیاست داخلی و همچنین خارجی اوباما در تاثیری است که ادامه کار این زندان بر اعتبار و رسالتی است که آمریکایی ها برای خود در جهان تعریف کرده اند. رهبران ایالات متحده مدعی احقاق حقوق بشر هستند و هرگونه مداخله در سایر کشورها را با استناد به این اصل توجیه می کنند.

با این وجود در حال حاضر افرادی در گوانتانامو زندانی هستند که بعضا هرگز اتهاماتشان اثبات نشده است.  از این رو این مکان تبدیل به موضوعی شده که می تواند افکار عمومی داخلی آمریکا و جهان را علیه کاخ سفید تهییج کند. با این حال اوباما اخیرا به طور رسمی اعلام کرد برای تحقق وعدۀ انتخاباتی هشت ساله‌ گذشته‌اش مبنی بر تعطیلی زندان گوانتانامو آمادگی ندارد و این زندان به فعالیت خود ادامه خواهد داد.

نکته قابل تامل در این راستا بی توجهی اوباما به نقض حقوق بشر از زندان گوانتانامو تا خاورمیانه، میانمار و قاره آفریقا است. اگر نگاهی به عملکرد رئیس جمهور دموکرات آمریکا که تلاش داشت با دیپلماسی صلح و آرامش را به جهان بازگرداند بیاندازیم، می بینیم در دوره حکومتش وضعیت حقوق بشر در کشورهای متحد آن در خاورمیانه به مراتب بدتر شد.
سیاست یک بام و دوهوای اوباما در تمرکز بر مساله حقوق بشر ایران و چشم پوشی بر آنچه عربستان در یمن بر سر کودکان می آورد، بسیار روشن است. از این موارد می توان با توجه به شعارهای اولیه اوباما برای جهان اسلام وخیم تر شدن اوضاع مسلمانان در میانمار، حمله به تجمع های مسالمت آمیز در نیجریه، سرکوب آزادی خواهان در بحرین و کشتار غیرنظامیان در حمله پهپادهای آمریکایی را شکستی برای دولت او دانست.

در همین رابطه روزنامه لس آنجس تایمز با اشاره به تداوم نبردهای آمریکایی نوشت «در حالی باراک اوباما روزهای پایانی ریاست جمهوری اش را سپری می کند که آمریکا هنوز درگیر جنگ است و سیاست‌های او به جای آنکه موجب برقراری صلح شود، منجر به درگیر شدن بیشتر واشنگتن در جنگ شده است.»

واقعیت این است که اگرچه اوباما تعداد نظامیان آمریکایی در مناطق جنگی را از ۱۵۰ هزار نفر به ۱۴ هزار نفر کاهش داد و از دیپلماسی به جای جنگ برای از بین بردن تنش هسته‌ای با ایران استفاده کرد، ولی در مقابل با افزایش نقش واحدهای کماندویی نخبه و ویژه، به کارگیری فناوری های جدیدی مانند پهپادهای مسلح و سلاح های سایبری را گسترش داد.

بر این اساس باراک اوباما میراثی کاملا متفاوت با آنچه که در ابتدا ترسیم می کرد به دونالد ترامپ منتقل کرده است. نیروهای نظامی آمریکا در تمام هشت سال دوره ریاست جمهوری او درگیر نبرد بوده اند و در طی این مدت کاخ سفید دستور حملات نظامی به هفت کشور افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، یمن، سومالی و پاکستان را صادر کرده است.

علاوه بر این رویارویی ایالات متحده و روسیه برای اولین از زمان فروپاشی شوروی در دوره رئیس جمهور مدعی صلح جهانی به وقوع پیوست. از این رو اوباما در حالی قدرت را ترک می کند که ۵۲۶۲ نظامی آمریکایی در عراق و ۵۰۳ نفر نیز در سوریه مستقر هستند و حملات هوایی ائتلاف بین المللی ضد تروریسم با هزینه روزانه ۸ میلیون دلار بدون هیچ دستاورد مثبتی ادامه دارد.

با توجه به این مطالب شاید بهترین نتیجه گیری از رویکرد باراک اوباما در هشت سال ریاست جمهوری را نویسنده روزنامه گاردین کرده باشد که در مطلبی با عنوان میراث غم انگیز اوباما برای دوران جدید آمریکا نوشت: «ترس اوباما از مقابله کردن با بزهکاران وال استریت و ضعف شخصیتی او در تنظیم شعاع عملیات هواپیماهای بدون سرنشین، منجر به شورش خانگی جریان راست افراطی پوپولیست (ظهور پدیده ترامپ) و طغیان فاشیسم افراطی به اسم اسلام (داعش) در خاورمیانه شد.»

منبع: تسنیم

انتهای پیام/