- پنجشنبه 30 دی 1395 - 13:26
- کد خبر : 1381
- مشاهده : 308 بازدید
- آمریکا و اروپا » یادداشت
تضعیف جایگاه رئیس جمهور و گسترش شکاف اجتماعی و افزایش تنش در سطوح مختلف قدرت در آمریکا – هر چند برای مردم این کشور رنجآور خواهد بود – اما میتواند برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم؛ ساختار قدرت آمریکا را به شدت مشغول مدیریت بحرانهای داخلی خود کند و از مداخلهگری و سلطهجویی […]
تضعیف جایگاه رئیس جمهور و گسترش شکاف اجتماعی و افزایش تنش در سطوح مختلف قدرت در آمریکا – هر چند برای مردم این کشور رنجآور خواهد بود – اما میتواند برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم؛ ساختار قدرت آمریکا را به شدت مشغول مدیریت بحرانهای داخلی خود کند و از مداخلهگری و سلطهجویی در سایر مناطق جهان باز بدارد.
تنها عاملی که ممکن است ساختار قدرت آمریکا را از چنین وضعیتی نجات بدهد و تمام نیروهای داخلی و افکار عمومی جامعه را به بهانهء «امنیت ملی» و یا با شعارهای «ناسیونالیستی» بار دیگر در یک جهت و راستا منسجم کند٬ «بحران خارجی» است.
در تاریخ آمریکا سابقه ندارد که هیچ رئیس جمهوری به اندازهء دونالد ترامپ مورد بیاحترامی و تحقیر و تمسخر اقشار مختلف جامعه – و حتی اصحاب سیاست و رسانه – قرار گرفته باشد. به طور سنتی در فرهنگ سیاسی آمریکا «President» از جایگاه و حرمت ویژهای برخوردار است که او را به اسطورهها نزدیک میکند. دانشآموزان آمریکایی ارزش «صداقت» را از داستانهای زندگی «جرج واشنگتن» میآموزند٬ مفهوم «آزادی» را از قلم «توماس جفرسون» در «بیانیهء استقلال»اش میخوانند٬ و معنی «عدالت» را از تلاشهای «آبراهام لینکلن» برای لغو قانون بردهداری میشناسند. حتی در سالهای اخیر٬ منزلت رئیس جمهور به عنوان «نماد» و «چهرهء» آمریکا٬ – با وجود تمام بحرانهای سیاسی و اقتصادی و جدالهای حزبی و شکافهای اجتماعی – همواره محفوظ مانده یا لااقل مورد اهانت مستقیم قرار نگرفته بود.
اما دونالد ترامپ حتی قبل از اینکه رسماْ وارد کاخ سفید شود٬ به دلیل شخصیت خودشیفته و رفتارهای ناهنجار و مواضع نامعقول و توهینهای مستقیم به اقلیتهای گوناگون و حرمتشکنیهای پی در پی و دعواهای شخصی با چهرههای مشهور در شبکههای اجماعی و ایجاد تنش با رسانههای جمعی و درگیری با دستگاههای امنیتی و سوابق سوال برانگیزش در تجارت و نزدیکیاش با جریانهای افراطی نژادپرست و رفتارهای غیراخلاقی در زندگی شخصیاش؛ برای اولین بار ابهت و منزلت و حرمت نهاد ریاست جمهوری آمریکا را نزد مردم این کشور مخدوش کرده.
از طرف دیگر٬ سیاستهای وعده داده شدهء او از قبیل؛ لغو بیمهء درمانی برای ۳۰ میلیون شهروند٬ ساختن «دیوار» در مرز مکزیک٬ امنیتی کردن فضای جامعه٬ ثبت اطلاعات شهروندان مسلمان٬ اولویتبندی میان شهروندان «مهاجر» و «آمریکایی» در سیاستهای استخدامی٬ مخالفت با سیاستهای حفظ محیط زیست و مقابله با تغییرات اقلیمی٬ خط و نشان کشیدن برای مدیران صنعتی بخش خصوصی ( از جمله شرکتهای بزرگ خودروسازی)٬ تهدید کردن شرکتهای خارجی٬ و رویکرد شعاری٬ غیرشفاف و غیرعلمی در مدیریت کشور؛ همگی خبر از آغاز دورانی پُر از شکاف و تنش و بیثباتی در فضای داخلی آمریکا میدهد.
تضعیف جایگاه رئیس جمهور و گسترش شکاف اجتماعی و افزایش تنش در سطوح مختلف قدرت در آمریکا – هر چند برای مردم این کشور رنجآور خواهد بود – اما میتواند برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم؛ ساختار قدرت آمریکا را به شدت مشغول مدیریت بحرانهای داخلی خود کند و از مداخلهگری و سلطهجویی در سایر مناطق جهان باز بدارد.
تنها عاملی که ممکن است ساختار قدرت آمریکا را از چنین وضعیتی نجات بدهد و تمام نیروهای داخلی و افکار عمومی جامعه را به بهانهء «امنیت ملی» و یا با شعارهای «ناسیونالیستی» بار دیگر در یک جهت و راستا منسجم کند٬ «بحران خارجی» است.
به دلیل روند «ایرانهراسی» که سالهای متمادی در رسانههای جعمی آمریکا رواج داشته و از طریق لابیهای اسرائیل و عربستان سعودی در تمام سطوح سیاسی این کشور تزریق شده؛ امروز «ایران» تنها نامی است که میتواند در صورت نیاز این «بحران خارجی» را برای ساختار قدرت آمریکا فراهم سازد و تمام جناحهای سیاسی و افکار عمومی جامعه را در مقابل خود همسو کند.
از این رو٬ سیاستگذاران ایرانی در سالهای آینده شرایط بسیار حساسی را تجربه خواهند کرد؛ از یک سو این فرصت را خواهند داشت تا با درایت و تدبیر و خویشتنداری در برابر تحریکات و تنشآفرینیهای مسئولین آمریکا٬ از شکاف داخلی در ساختار قدرت این کشور بهرهبرداری کنند – تا بدور از مزاحمتها و مداخلهگریهای همیشگی آن – به تقویت زیرساختهای اقتصادی و حل مسائل اجتماعی و شتاب بخشیدن به روند توسعه و پیشرفت کشور بپردازند. اما از سوی دیگر٬ در صورت تن دادن به تحریکات سیاسی و نظامی ٰٰآمریکا و افتادن در دام تنشآفرینیهای آنها٬ ممکن است که خود ناخواسته وسیلهء ترمیم شکافهای داخلی و بازسازی ساختار قدرت و قوت بخشیدن به جریانهای جنگطلب آنها شوند.
منبع:خبرآنلاین
انتهای پیام/
نظرات